در این روزهای خالی از تو،
در کوچه های تنهایی انقدر قدم میزنم تا نفسم بگیره،
میدانم گفتن این دردها درمانی نیست
بر زخمانم
ولی در این راه دشوار یاد تو التیام بخش روح و روانم شده
این دل برایت انقدر تنگ شده که
تپیدن فراموشش شده....
چقدر دوست دارم دوست داشتنت را...
دوست داشتن تویی که ممنوع ترینی برای من..! چقدر دلم هـــــوایت را دارد...
هوای تویی که حق نفس کشیدن
در هوایت را ندارم..!
چقدر آرامش میدهی به من...
تویی که حق آرامش گرفتن از
وجودت را ندارم..!
چقدر زیبا نوازش میکنی روحم را.....
تویی که حق نوازش روحت را ندارم..!
چقدر خوب است بودنت...
تویی که حق با تو بودن را ندارم..!
بیادت و برایت نوشتن زیباست...
بخوان و دم مزن!
میخواهمت
میخواهمت
میــــــــــدانم که میــــــــــدانی...
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد
بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد...
من به همه روزهاي هفته نياز دارم...
به همه ساعت ها...
باتمام جزيياتش...
تابگويم چقدر در نبودنت دلتنگم...